7 تجربه ترسناک خلبان ها در هنگام پرواز

به گزارش بارازعلی، مسئولیت سنگینی که بر عهده خلبانان هواپیما است، بر هیچ کس پوشیده نیست؛ زیرا آن ها باید در مواقع اضطراری، به سرعت برترین تصمیم ممکن را بگیرند.

7 تجربه ترسناک خلبان ها در هنگام پرواز

عده بسیاری از مردم از زمان خرید بلیط هواپیما دچار اضطراب ناشی از پرواز می شوند که دلیل آن می تواند به ترس از ارتفاع برگردد. اما برخی از آن ها هم به این فکر می نمایند آیا هواپیما از لحاظ فنی سالم است؟ خلبان ها باتجربه هستند؟ یا این که شرایط آب و هوایی مساعد است؟

به نظر می رسد که این ترس ها منطقی تر باشند! آیا شما هم از پرواز می ترسید؟ اگر می ترسید بهتر است از مطالعه این مقاله صرف نظر کنید، چون در اینجا خلبان ها ترسناک ترین موقعیت های پروازی را که تا به حال تجربه نموده اند، به اشتراک گذاشته اند و مسلما موضوعی نیست که بخواهد اعصاب شما را آرام کند.

1. فرود آمدن در میان وزش بادهای شدید در خلاف جهت حرکت هواپیما

هواپیمای ما در فرودگاه اوهر تقریبا سقوط کرد. یاری خلبان کاملا بی تجربه بود و سعی می کرد که در میان باد بی رحمانه ا که در خلاف جهت حرکت هواپیما می وزید، فرود بیاید. در واقع، یاری خلبان باید دوباره دور می زد. من در قسمت عقب هواپیما نشسته بودم. هر دو مسافری که کنار من نشسته بودند از ترس، دست یا زانوی مرا می فشردند. هواپیما تکان ها و ضربات شدیدی داشت. تا آن موقع ندیده بودم که یک خلبان تا این حد عصبانی شده باشد. او در تمام مسیر تا رسیدن به هتل، سر یاری خلبان داد می زد.

2. از کار افتادن موتور هواپیما

من یک خلبان خصوصی و در حال گرفتن گواهینامه خلبانی بازرگانی هستم. ترسناک ترین اتفاق، از کار افتادن موتور هواپیما در ارتفاع 370 متری از سطح زمین است. وقتی نتوانستیم موتور را دوباره روشن کنیم، اعلام شرایط اضطراری کردیم و خوشبختانه من همراه مربی ام بودم که در چنین شرایطی، او کنترل هواپیما را به دست می گیرد و من به تماس ها و چک فهرست ها رسیدگی می کنم.

3. اعلام بسته نشدن درب ورودی مسافران

از کار سرویس دهی دست کشیدم و در طول ادامه پرواز، دقیقا کنار در نشستم و دعا می کردم که مشکل از نشان گرهای کابین خلبان باشد.من دستیار پرواز هواپیماهای مسافربری کوچک 50 نفری هستم. حدود 40 دقیقه از پرواز به جای مانده بود، که از کابین خلبانی تماس گرفتند و گفتند که یکی از نشان گرها نشان می دهد که درب قسمت مسافران قفل نشده است. برای همین، نشان گرهای قفل فیزیکی روی در را دوباره چک کردم و دیدم که دو تا از هشت نشان گر، کمی نااندازه بودند.

در طول این 40 دقیقه به جای مانده از پرواز، به هر مسافری که سعی می کرد از جایش بلند گردد و به هرکس که می شنیدم کمربند صندلی اش را باز نموده، تذکر می دادم. من نمی خواستم که اگر در هواپیما به طور ناگهانی باز شد، هیچ فرد بدشانسی به بیرون پرتاب گردد.

خوشبختانه، همه خوب بودند و ما بدون هیچ مسئله ای فرود آمدیم.

4. متوقف شدن هواپیما در هنگام اوج گرفتن

من خلبان هواپیماهای مسافربری نیستم، اما گواهینامه خلبانی هواپیماهای کوچک را دارم. من و یک یاری خلبان مأمور شده بودیم که یک هواپیمای شرکت سسنا را از آریزونا به فلوریدا ببریم. برای سوخت گیری در نیومکزیکو توقف کردیم و به هنگام بلند شدن از زمین فقط حدود 30 متر بالا رفته بودیم که هواپیما متوقف شد و دقیقا در خلاف جهت آغاز به حرکت کرد. ما دور زدیم و وارد یک باند دیگر شدیم، اما همچنان با شدت و سرعت به سمت پایین می آمدیم. هواپیما به باند فرودگاه برخورد کرد و بعد وارد محوطه خاکی شد و در جایی ایستاد که فقط 21 متر از جایی که در ابتدا به زمین برخورد نموده بود، فاصله داشت که در مقایسه با سرعتی که در بزرگ راه ها داریم، چندان قابل توجه نیست. هشت جای بدن من، از جمله سه تا از مهره هایم شکست و به مدت سه ماه هم در بیمارستان بودم.

5. جرقه زدن موتور هواپیما

ما شب هنگام پرواز کردیم و چراغ مولد برق سمت راست بعد از بلند شدن هواپیما روشن شد. چراغ های ابزار هواپیما آغاز به چشمک زدن کردند. یاری خلبان در حال راهنمایی هواپیما بود. به او گفتم که مثل همواره به کار ادامه دهد تا به ارتفاع امنی برای رسیدگی به چک فهرست برسیم.

زمانی که در ارتفاع 152 متری در حال پرواز بودیم، رگباری از جرقه های نورانی دیدم که از موتور سمت راست بیرون می آمد. مسافران متوجه قضیه شدند و آغاز به صحبت با یکدیگر کردند. یاری خلبان از ترس خشک اش زده بود. به او گفتم، دور بزن و برگرد. او در خلاف جهتی که ما از قبل برای موقعیت های اضطراری هماهنگ نموده بودیم، دور زد. به او گفتم، من راهنمایی هواپیما را به دست می گیرم و در جهت درست تغییر مسیر دادم. به او گفتم که به کنترل ترافیک هوایی اطلاع دهد که ما باید فورا برگردیم. من مولد را خاموش کردم، اما هنوز جرقه ها ادامه داشتند. با این حال، موتور خوب کار می کرد.

ما فقط برای چند دقیقه در هوا بودیم، اما مطمئنا اندازه آدرنالین ما بالا رفته بود! تماشا این که از جلوی موتور جرقه بیرون می زند، اصلا جالب نیست. به هر حال راضی بودم که مشکل فقط از مولد بود، چون باعث نشد که توان هواپیما کم گردد.

بعدا تعیین شد که یکی از مکانیک ها که موتور را بعد از معاینه فنی، سر جایش برمی گرداند، فراموش نموده بود که اتصال سیم های مولد را کاملا سفت کند، که باعث شده بود اتصال سیم ها با یکدیگر قطع گردد.

6. کم آوردن باند

حین آموزش پرواز، موتور هواپیما ابتدا در حالت اوج قدرت نهاده شد و بعد قدرتش افت کرد و تقریبا خاموش شد. دیگر باند کافی برای فرود فوری وجود نداشت. با زاویه حدود 180 درجه دور زدیم و در جهت مخالف فرود آمدیم.

7. تمام شدن باطری هواپیما

نامزد سابق من در حال پرواز بود که مولد برق هواپیما خاموش شد. فقط او و یاری خلبان در هواپیما بودند و در نهایت مجبور شدند که در یک مزرعه فرود اضطراری نمایند. آن ها قبل از خالی شدن باطری، تا جایی که می توانستند سرعت را کم کردند و به زمین نشستند، اما باز هم فرودشان به شدت ناهموار بود. خوشبختانه آسیب جدی نتماشاد. فقط زخمی شده بودند. بعد از آن دیگر هرگز پروازی به خارج از کشور نداشتیم.

برای خرید بلیط هواپیما همواره می توانید به وسیله موتور جستجوی پرواز خبرنگاران ، بلیط مقرون به صرفه هواپیما به مقصد مورد نظر خود را یافته و از فروشنده های معتبر بخرید.

منبع: کجارو / cosmopolitan.com
انتشار: 26 آذر 1403 بروزرسانی: 26 آذر 1403 گردآورنده: barazali.ir شناسه مطلب: 2606

به "7 تجربه ترسناک خلبان ها در هنگام پرواز" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "7 تجربه ترسناک خلبان ها در هنگام پرواز"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید